يكشنبه، ۷ خرداد ۱۴۰۲ | 
Sunday, 28 May 2023 | 
• برای دسترسی به بایگانی سايت قدیمی فلُّ سَفَه اينجا کليک کنيد.
• برای دسترسی به بایگانی روزانه بخش روزنامه اينجا کليک کنيد.
• برای دسترسی به بایگانی زمانی بخش روزنامه اينجا کليک کنيد.
• برای دسترسی به نسخه RSS بخش روزنامه اينجا کليک کنيد.

موضوع:    
اول<۱۱۷۱۱۸۱۱۹۱۲۰

۱۲۱

۱۲۲۱۲۳۱۲۴۱۲۵۱۲۶۱۲۷>آخر

: صفحه


شماره: ۵۱
درج: شنبه، ۳ دی ۱۳۸۴ | ۱۲:۰۳ ق ظ
آخرين ويرايش: شنبه، ۳ دی ۱۳۸۴ | ۲:۱۱ ق ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

ساغر ما که حريفان دگر می‌نوشند
ما تحمل نکنيم ار تو روا می‌داری

حافظ

  • تحمل، رواداری، مدارا، ...

يکی از مشکلاتی که ترجمه در هر زبانی به وجود می‌آورد رواج معادلهای متعدد و فراوان از يک اصطلاح در «زبان مقصد» است. مثلاً، برای اصطلاحی مانند “tolerance” يا “toleration” در زبان انگليسی و ديگر زبانهای اروپايی، مترجمان فارسی از اين معادلها استفاده کرده‌اند: تساهل، تسامح، تساهل و تسامح، مدارا، رواداری، بردباری، شکيبايی و بالاخره تحمل. اما می‌توان پرسيد، گذشته از اينکه چگونه ممکن است همه‌ی اين معادلها برای يک «واژه» درست باشند، ما چه معياری برای تشخيص درستی «اين» واژه يا «آن» واژه در اختيار داريم و مترجم به چه دليل بايد اين يکی يا آن يکی را ترجيح دهد. من تنها معادل «تحمل» را برای “tolerance” و “toleration” درست می‌دانم و در مقاله‌‌ی مستقلی که خواهم نوشت برای آن استدلال خواهم کرد، البته سالها قبل نيز بحثی مقدماتی از اين مسأله کردم — رجوع شود به: «تسامح و تساهل/تحمل». در زمستان سال گذشته ترجمه‌‌ای منتشر کردم با عنوان «عيب تحمل»، اکنون می‌توانيد آن را در همين جا بخوانيد.


۴۳۸۶

شماره: ۵۰
درج: جمعه، ۲ دی ۱۳۸۴ | ۱:۴۵ ق ظ
آخرين ويرايش: جمعه، ۲ دی ۱۳۸۴ | ۱:۴۵ ق ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • در مجلس روحانيان

آخوندها بر دو دسته‌اند: خوب و بد. حد وسط هم ندارند. خوبهاشان خوش‌خُلق و صميمی و بی‌تکلف و مهربان و متواضع‌اند و بدهاشان بدخُلق و عبوس و پرتکلف و بيرحم و متکبرند. من ديشب مهمان دسته‌ی اول بودم. آقای نورانی، از طلاب مهربان و باصفای دوره‌ی کارشناسی، جمعی از استادان و همکلاسان خود را ديشب مهمان کرد و در پذيرايی از روی گشاده و کلام دلنشين و طعام لذيذ دريغ نداشت. از اينکه چند ساعتی توانستم در خدمت استادان گروه فلسفه‌ی دانشگاه مفيد و برخی از استادان ديگر گروههای آن دانشگاه، از جمله گروه اديان و عرفان، باشم بسيار به خود می‌بالم. از ميان اين جمع فقط من و بيژن عبدالکريمی و آقای دکتر موسوی غيرروحانی بوديم و البته بسياری از دانشجويان نيز غيرروحانی بودند، اما من در اين جمع هيچ احساس غريبی نکردم و هم از مصاحبت و گفت و گو با دوستان لذت بردم و هم از سفره‌‌آرايی و کدبانويی همسر باسليقه‌ی ميزبان و غذاهای خوش طعم و لذيذش. خداوند به سفره‌ی ايشان برکت دهد و سلامتی و بهروزی و صفای باطن را به همه‌ی ما ارزانی کند.      


۴۳۸۴

شماره: ۴۹
درج: يكشنبه، ۲۷ آذر ۱۳۸۴ | ۱:۰۸ ق ظ
آخرين ويرايش: يكشنبه، ۲۷ آذر ۱۳۸۴ | ۱:۰۸ ق ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • تبريک شصت‌سالگی

خب، چنان که مورخان عصر نو می‌گويند سنت حسنه‌ی گرفتن جشن تولد را هم بايد يکی از واردات فرهنگ غربی و زاده‌ی رشد طبقه‌ی متوسط شمرد. قرنها زندگی رنجی بود که می‌بايد تحمل کرد تا «نجات» فرا رسد. اديان رستگاری زندگی را «مکافات» انسان می‌شمردند و چگونگی «رستن» از اين جهان را تعليم می‌دادند. اما، با طلوع عصر جديد و فراهم شدن «لذت» زندگی برای انبوهی از مردم، امروز بدترين چيزی که ممکن است کسی به آن بينديشد «مرگ» است. «مرگ»، امروز، «ضايعه»ای است که همه می‌کوشند آن را هرچه بيشتر به تأخير اندازند، و حتی تا حد امکان از يادآوری آن نيز بگريزند. باری، من گرچه خودم هرگز جشن تولد نداشته‌ام و نخواهم داشت، از جشن تولدهای ديگران بسيار شادمان می‌شوم، به‌ويژه اگر جشنی نيز برپا کنند و مرا هم دعوت کنند. بنابراين، شصتمين سال تولد دوتن از انديشه‌وران و نويسندگان فلسفی کشورمان دکتر سروش و دکتر طباطبايی را به آنان و به خانواده‌های ارجمندشان و نيز هواداران و پيروان‌شان شادباش می‌گويم و برای آنان طول عمر و عزت و آزادی و شکوفايی هرچه بيشتر آرزو می‌کنم. بادا که به آنچه آرزو دارند هرچه زودتر دست يابند. آمين يا رب العالمين.


۴۳۴۴

شماره: ۴۸
درج: شنبه، ۲۶ آذر ۱۳۸۴ | ۱۲:۴۶ ق ظ
آخرين ويرايش: شنبه، ۲۶ آذر ۱۳۸۴ | ۱۲:۴۶ ق ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • مقاله‌ای از هانا آرنت

امشب ترجمه‌‌ی مقاله‌‌ای خواندنی از هانا آرنت را که چندی پيش در فصلنامه‌ی «اشراق» منتشر شد در بخش «مقالات» سايت گذاشتم. عنوان اين مقاله چنين است: «دين و سياست». شرح درباره‌ی آن شايد وقتی ديگر.


۴۲۰۰

شماره: ۴۷
درج: سه شنبه، ۲۲ آذر ۱۳۸۴ | ۱۲:۳۳ ق ظ
آخرين ويرايش: سه شنبه، ۲۲ آذر ۱۳۸۴ | ۱۲:۳۳ ق ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • ماهيت «شرق» و «بلاهت آسيايی»

سرمقاله‌ی ديروز «شرق» را خانم سوسن شريعتی نوشته بودند: «سرحدات اضطرار». اين نوشته ظاهراً می‌خواست پرسشهايی مطرح کند، پرسشهايی مبنی بر اينکه چگونه درک و استفاده‌ی «شرقی» از «تکنيک غربی» کژ و کوژ است. اما من هرچه فکر کردم نتوانستم بفهمم اين «شرقی» کيست و به کجا متعلق است، آيا مقصود از اين «شرقی» ساکنان سرزمينی‌اند که امروز به «ايران» مشهور است يا اين تعبير وسعت جغرافيايی بيشتری دارد، و همه‌ی سرزمينهای آسيايی را در بر می‌گيرد که از ژاپن تا چين و کره و هند و سرزمينهای عربی و آسيای مرکزی تا بخشی از روسيه امتداد دارد؟ تعبير «انسان شرقی»، چه «جغرافيايی» باشد و چه «فرهنگی»، ظاهراً اين ويژگی را دارد که همه‌ی خصوصياتی را توضيح دهد که نويسنده می‌خواهد برای ساکنان امروز «ايران» برشمرد، وقتی می‌نويسد: «مى بينى چه مى شود؟ تكنيك غربى كه به دست انسان شرقى بيفتد؟ ... و اين شرقى آرام باطمأنينه دوستدار طبيعت و همدل با زمان، كه اصلاً رسيدن برايش نوعى تعليق بود، مطرح نبود، چه رسد به زودتر رسيدن، موفقيت را در هارمونى مى ديد نه در به دست آوردن و خوشبختى را همنشينى با طبيعت و نه تسلط بر آن وقتى مى رسد به سرحدات اضطرار؛ وقتى مرگ همسايه و هم خانه هميشگى اش مى شود و اضطراب مردن در هر لحظه و هر ثانيه، در هر دم و بازدم، هم نفسش مى گردد؛ وقتى مى بيند زمان بى اراده، بى عقل يا بى عشق او مى گذرد؛ براى زنده ماندنش دو راه بيشتر نمى ماند: يا دم غنيمتى مى شود، يا عارف. اگر از غنيمت شمردن دم بترسد، استعدادش را نداشته باشد و امكاناتش را، لذت را مسخره بداند و سرخوشى را سبكسرى، مى شود عارف». اما توصيف از اين قالبی‌تر و سطحی‌تر از «شرق» نمی‌شود — و شايد برای همين است که در «شرق» چاپ می‌شود!
           


۲۷۷۰

اول<۱۱۷۱۱۸۱۱۹۱۲۰

۱۲۱

۱۲۲۱۲۳۱۲۴۱۲۵۱۲۶۱۲۷>آخر

: صفحه

top
دفتر يادها گفت و گوها درسها کتابها مقالات کارنامه
يکشنبه، ۳ شهريور ۱۳۸۱ / يكشنبه، ۷ خرداد ۱۴۰۲
همه‌ی حقوق محفوظ است
Fallosafah.org— The Journals of M.S. Hanaee Kashani
Email: fallosafah@hotmail.com/saeed@fallosafah.org
Powered By DPost 0.9