چهارشنبه، ۵ مهر ۱۴۰۲ | 
Wednesday, 27 September 2023 | 
• برای دسترسی به بایگانی سايت قدیمی فلُّ سَفَه اينجا کليک کنيد.
• برای دسترسی به بایگانی روزانه بخش روزنامه اينجا کليک کنيد.
• برای دسترسی به بایگانی زمانی بخش روزنامه اينجا کليک کنيد.
• برای دسترسی به نسخه RSS بخش روزنامه اينجا کليک کنيد.

موضوع:    
اول<۱۲۰۱۲۱۱۲۲

۱۲۳

۱۲۴۱۲۵۱۲۶۱۲۷۱۲۸۱۲۹۱۳۰>آخر

: صفحه


شماره: ۵۰
درج: جمعه، ۲ دی ۱۳۸۴ | ۱:۴۵ ق ظ
آخرين ويرايش: جمعه، ۲ دی ۱۳۸۴ | ۱:۴۵ ق ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • در مجلس روحانيان

آخوندها بر دو دسته‌اند: خوب و بد. حد وسط هم ندارند. خوبهاشان خوش‌خُلق و صميمی و بی‌تکلف و مهربان و متواضع‌اند و بدهاشان بدخُلق و عبوس و پرتکلف و بيرحم و متکبرند. من ديشب مهمان دسته‌ی اول بودم. آقای نورانی، از طلاب مهربان و باصفای دوره‌ی کارشناسی، جمعی از استادان و همکلاسان خود را ديشب مهمان کرد و در پذيرايی از روی گشاده و کلام دلنشين و طعام لذيذ دريغ نداشت. از اينکه چند ساعتی توانستم در خدمت استادان گروه فلسفه‌ی دانشگاه مفيد و برخی از استادان ديگر گروههای آن دانشگاه، از جمله گروه اديان و عرفان، باشم بسيار به خود می‌بالم. از ميان اين جمع فقط من و بيژن عبدالکريمی و آقای دکتر موسوی غيرروحانی بوديم و البته بسياری از دانشجويان نيز غيرروحانی بودند، اما من در اين جمع هيچ احساس غريبی نکردم و هم از مصاحبت و گفت و گو با دوستان لذت بردم و هم از سفره‌‌آرايی و کدبانويی همسر باسليقه‌ی ميزبان و غذاهای خوش طعم و لذيذش. خداوند به سفره‌ی ايشان برکت دهد و سلامتی و بهروزی و صفای باطن را به همه‌ی ما ارزانی کند.      


۴۳۸۴

شماره: ۴۹
درج: يكشنبه، ۲۷ آذر ۱۳۸۴ | ۱:۰۸ ق ظ
آخرين ويرايش: يكشنبه، ۲۷ آذر ۱۳۸۴ | ۱:۰۸ ق ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • تبريک شصت‌سالگی

خب، چنان که مورخان عصر نو می‌گويند سنت حسنه‌ی گرفتن جشن تولد را هم بايد يکی از واردات فرهنگ غربی و زاده‌ی رشد طبقه‌ی متوسط شمرد. قرنها زندگی رنجی بود که می‌بايد تحمل کرد تا «نجات» فرا رسد. اديان رستگاری زندگی را «مکافات» انسان می‌شمردند و چگونگی «رستن» از اين جهان را تعليم می‌دادند. اما، با طلوع عصر جديد و فراهم شدن «لذت» زندگی برای انبوهی از مردم، امروز بدترين چيزی که ممکن است کسی به آن بينديشد «مرگ» است. «مرگ»، امروز، «ضايعه»ای است که همه می‌کوشند آن را هرچه بيشتر به تأخير اندازند، و حتی تا حد امکان از يادآوری آن نيز بگريزند. باری، من گرچه خودم هرگز جشن تولد نداشته‌ام و نخواهم داشت، از جشن تولدهای ديگران بسيار شادمان می‌شوم، به‌ويژه اگر جشنی نيز برپا کنند و مرا هم دعوت کنند. بنابراين، شصتمين سال تولد دوتن از انديشه‌وران و نويسندگان فلسفی کشورمان دکتر سروش و دکتر طباطبايی را به آنان و به خانواده‌های ارجمندشان و نيز هواداران و پيروان‌شان شادباش می‌گويم و برای آنان طول عمر و عزت و آزادی و شکوفايی هرچه بيشتر آرزو می‌کنم. بادا که به آنچه آرزو دارند هرچه زودتر دست يابند. آمين يا رب العالمين.


۴۳۴۴

شماره: ۴۸
درج: شنبه، ۲۶ آذر ۱۳۸۴ | ۱۲:۴۶ ق ظ
آخرين ويرايش: شنبه، ۲۶ آذر ۱۳۸۴ | ۱۲:۴۶ ق ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • مقاله‌ای از هانا آرنت

امشب ترجمه‌‌ی مقاله‌‌ای خواندنی از هانا آرنت را که چندی پيش در فصلنامه‌ی «اشراق» منتشر شد در بخش «مقالات» سايت گذاشتم. عنوان اين مقاله چنين است: «دين و سياست». شرح درباره‌ی آن شايد وقتی ديگر.


۴۲۰۰

شماره: ۴۷
درج: سه شنبه، ۲۲ آذر ۱۳۸۴ | ۱۲:۳۳ ق ظ
آخرين ويرايش: سه شنبه، ۲۲ آذر ۱۳۸۴ | ۱۲:۳۳ ق ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • ماهيت «شرق» و «بلاهت آسيايی»

سرمقاله‌ی ديروز «شرق» را خانم سوسن شريعتی نوشته بودند: «سرحدات اضطرار». اين نوشته ظاهراً می‌خواست پرسشهايی مطرح کند، پرسشهايی مبنی بر اينکه چگونه درک و استفاده‌ی «شرقی» از «تکنيک غربی» کژ و کوژ است. اما من هرچه فکر کردم نتوانستم بفهمم اين «شرقی» کيست و به کجا متعلق است، آيا مقصود از اين «شرقی» ساکنان سرزمينی‌اند که امروز به «ايران» مشهور است يا اين تعبير وسعت جغرافيايی بيشتری دارد، و همه‌ی سرزمينهای آسيايی را در بر می‌گيرد که از ژاپن تا چين و کره و هند و سرزمينهای عربی و آسيای مرکزی تا بخشی از روسيه امتداد دارد؟ تعبير «انسان شرقی»، چه «جغرافيايی» باشد و چه «فرهنگی»، ظاهراً اين ويژگی را دارد که همه‌ی خصوصياتی را توضيح دهد که نويسنده می‌خواهد برای ساکنان امروز «ايران» برشمرد، وقتی می‌نويسد: «مى بينى چه مى شود؟ تكنيك غربى كه به دست انسان شرقى بيفتد؟ ... و اين شرقى آرام باطمأنينه دوستدار طبيعت و همدل با زمان، كه اصلاً رسيدن برايش نوعى تعليق بود، مطرح نبود، چه رسد به زودتر رسيدن، موفقيت را در هارمونى مى ديد نه در به دست آوردن و خوشبختى را همنشينى با طبيعت و نه تسلط بر آن وقتى مى رسد به سرحدات اضطرار؛ وقتى مرگ همسايه و هم خانه هميشگى اش مى شود و اضطراب مردن در هر لحظه و هر ثانيه، در هر دم و بازدم، هم نفسش مى گردد؛ وقتى مى بيند زمان بى اراده، بى عقل يا بى عشق او مى گذرد؛ براى زنده ماندنش دو راه بيشتر نمى ماند: يا دم غنيمتى مى شود، يا عارف. اگر از غنيمت شمردن دم بترسد، استعدادش را نداشته باشد و امكاناتش را، لذت را مسخره بداند و سرخوشى را سبكسرى، مى شود عارف». اما توصيف از اين قالبی‌تر و سطحی‌تر از «شرق» نمی‌شود — و شايد برای همين است که در «شرق» چاپ می‌شود!
           


۲۷۷۰

شماره: ۴۶
درج: دوشنبه، ۲۱ آذر ۱۳۸۴ | ۲:۳۸ ق ظ
آخرين ويرايش: دوشنبه، ۲۱ آذر ۱۳۸۴ | ۲:۴۰ ق ظ
نويسنده: محمد سعید حنایی کاشانی

  • ۱۶ آذر در همدان

چهارشنبه ۱۶ آذر را در همدان بودم تا به مناسبت اين روز در مراسمی که به اهتمام انجمن اسلامی دانشکده‌ی علوم دانشگاه همدان برای بزرگداشت روز دانشجو برگزار می‌شد درباره‌ی «آزادی آکادميک» سخنرانی کنم. يکی دو هفته پيش بود که آقای پهلوانی، دبير انجمن، از همدان زنگ زد و برای اين روز دعوتم کرد، و با اينکه چهارشنبه‌ها بايد به «دانشگاه مفيد قم» می‌رفتم پذيرفتم که به همدان بروم و اين غيبت را در هفته‌ی ديگر جبران کنم. روز سه‌شنبه هم با اينکه طبق برنامه کار موظفی نداشتم گرفتار شدم و به هيچ کار درست و حسابی نرسيدم. صبح به تکميل برنامه‌ی نيمسال آينده گذشت و بعد از ظهر به گردش در بازار برای خريد سومين ساعت مچی عمرم. عصر هم که به خانه رسيدم با دوستم قرار داشتم برای رفتن به استخر. در استخر بود که از دوستم شنيدم چه اتفاقی افتاده است و چگونه هواپيمايی ارتشی سقوط کرده است. دوستم متعجب بود که چگونه از چنين چيزی خبر ندارم. به او گفتم که مواقعی پيش آمده که صبح از خانه بيرون آمده‌ام و سر کار رفته‌ام، در حالی که شب قبل تلويزيون آن روز را تعطيل اعلام کرده بود. گاهی از کم رفت و آمدی مشکوک صبحها متوجه شده‌ام که امروز يک خبری بايد باشد. اگر شبی تلويزيون فوتبال نداشته باشد، آن شب تلويزيونی در خانه‌ی من روشن نخواهد شد. برای من شنيدن اخبار از راديو و تلويزيون، و ديدن مجموعه‌های ايرانی، يکی از بزرگترين شکنجه‌هاست. و البته يکی از چندش‌انگيزترين صداها برای من شنيدن حرفهای مجريان راديو در تاکسی است. بارها پيش آمده که به راننده گفته‌ام يا آن راديو را خفه کن يا نگهدار من پياده بشوم            


۳۲۲۳

اول<۱۲۰۱۲۱۱۲۲

۱۲۳

۱۲۴۱۲۵۱۲۶۱۲۷۱۲۸۱۲۹۱۳۰>آخر

: صفحه

top
دفتر يادها گفت و گوها درسها کتابها مقالات کارنامه
يکشنبه، ۳ شهريور ۱۳۸۱ / چهارشنبه، ۵ مهر ۱۴۰۲
همه‌ی حقوق محفوظ است
Fallosafah.org— The Journals of M.S. Hanaee Kashani
Email: fallosafah@hotmail.com/saeed@fallosafah.org
Powered By DPost 0.9